پرش به محتوا

زندگی نامه ایلان ماسک؛ مردی که برای آینده‌های دور تلاش می‌کند!

در هر دوره، افرادی به دنیا می‌آیند که متفاوت‌تر از بقیه می‌اندیشند. آن‌ها پرچم‌داران ایجاد تغییرات بزرگ در جهان هستند؛ چون نه‌تنها به‌گونه‌ای دیگر به دنیا نگاه می‌کنند، بلکه افکارشان را عملی کرده و مردم را با خود همراه می‌کنند.
فهرست این مقاله
زندگینامه ایلان ماسک بنیان گذار تسلا
در این قسمت از ایده خبر به سراغ زندگینامه «ایلان ماسک» (Elon Musk) می‌رویم و نگاهی به ماجرای این فرد متفاوت می‌اندازیم؛ پس با ما همراه باشید.

ایلان ماسک
پافشاری بسیار مهم است. نباید تسلیم شوید، مگر اینکه مجبور به تسلیم‌شدن شوید.

جست‌وجویی کوتاه در کودکی ایلان ماسک
ایلان ماسک با نام کامل «Elon Reeve Musk» در سال ۱۹۷۱ متولد شد. پدر و مادر ماسک از دو کشور مختلف بودند. پدرش اهل آفریقای جنوبی و مادرش یک کانادایی بزرگ‌شده در آفریقا بود. درواقع پدربزرگ مادری ماسک یک آمریکایی-کانادایی ماجراجو بود که خانواده‌اش را با یک هواپیمای تک‌موتوره به استرالیا و سپس آفریقای جنوبی آورده بود.
ماسک در یکی از شهرهای بزرگ آفریقای جنوبی به نام «پرتوریا» (Pretoria) به دنیا آمد و تمام دوران کودکی و نوجوانی خود را در این شهر سپری کرد. او فرزند بزرگ خانواده است و یک خواهر و برادر کوچک‌تر از خودش دارد. پدر ایلان، مهندس الکترومکانیک، خلبان، ملوان، مشاور املاک و حتی در یک بازه زمانی معدن‌دار بود.
شاید بتوان این‌طور گفت که بخشی از علاقه ماسک به مهندسی به‌دلیل پدرش بوده است. مادرش هم به‌عنوان یک متخصص تغذیه و البته مدل مشغول به کار بود. خانواده ماسک در دوران کودکی و نوجوانی او بسیار ثروتمند بودند.
ایلان یک کودک درون‌گرا بود

او در کودکی بسیار ساکت بود و واکنش چندانی به محیط بیرونش نشان نمی‌داد. این ماجرا تا حدی پیش رفت که پزشکان حدس می‌زدند او ناشنواست، ولی مادرش با زیر نظر گرفتن او به این نتیجه رسید که فرزندش تنها در دنیای متفاوتی سیر می‌کند. زندگی گرم خانوادگی آن‌ها دوام زیادی نداشت و پدر و مادرش حدود ۹ سال بعد از هم جدا شدند. مادر ایلان به کانادا برگشت. ماسک هم بودن در کنار پدرش را انتخاب کرد.
البته چندی نگذشت که از این تصمیم پشیمان شد. چون فهمید که زندگی با پدرش کار چندان ساده‌ای نیست. ایلان بعدها اعتراف کرد سختی‌های زیادی که به‌دلیل زندگی با پدرش کشیده بود سبب شد تا به فردی بسیار سخت‌کوش تبدیل شود و از این راه، مسیری برای فرارکردن از آن زندگی پیدا کند.
ساخت یک بازی کامپیوتری در ۱۰ سالگی
ماسک در دوران نوجوانی خود به بازی‌های کامپیوتری علاقه پیدا کرد. والدینش برای او یک کامپیوتر خانگی خریدند و از اینجا به بعد بود که ماسک به‌جای بازی‌کردن با این کامپیوتر به‌دنبال ساخت بازی مورد علاقه خودش رفت! او به‌کمک یک دفترچه راهنمای برنامه‌نویسی پایه توانست یک بازی کامپیوتری بسازد.
ماسک نام بازی خود را «Blastar» گذاشت و تنها زمانی که ۱۲ سال داشت، آن را به مبلغ ۵۰۰ دلار فروخت. این اولین بار بود که ماسک طعم تجارت و به دست آوردن پول با دستان خود را می‌چشید.
مهاجرت به کانادا و خداحافظی با آفریقا
وقتی ایلان به ۱۷ سالگی رسید، تصمیم گرفت به کشور مادرش یعنی کانادا مهاجرت کند. او برای این مهاجرت چهار دلیل داشت:

به اندازه کافی از پدرش دور می‌شد.
می‌توانست در بهترین دانشگاه‌های کانادا درس بخواند.
به‌دلیل ملیت مادرش می‌توانست به‌راحتی تابعیت کانادا را بگیرد.
می‌توانست از خدمت اجباری سربازی در آفریقای جنوبی سرپیچی کند.

ایلان بعدها فهمید که مهاجرت به کانادا یکی از بهترین تصمیم‌های عمرش بوده است؛ چون مسیر تبدیل‌شدن او به ایلان ماسک بسیار خلاق آینده را هموار کرد. ماجرای گرفتن پاسپورت کانادایی چیزی حدود پنج ماه طول کشید. در این مدت ایلان برای آنکه به خدمت سربازی فراخوانده نشود، در دانشگاه «پرتوریا» مشغول به تحصیل شد.
یک سال سرگردانی در کانادا تا گرفتن پذیرش از دانشگاه
بالاخره مدارک او آماده شد و توانست به کانادا مهاجرت کند. ماسک بعد از ورود به کانادا به مدت یک سال با یکی از پسرعموهای خود زندگی کرد. در طول این مدت، شغل‌های پاره‌وقت مختلفی مثل کارگری در مزرعه و کارخانه چوب را امتحان کرد. درنهایت توانست پذیرش دانشگاه «کویینز» (Queen’s University) را به دست بیاورد. ماسک در این دانشگاه در دو رشته «اقتصاد» و «فیزیک» مشغول به تحصیل شد و لیسانس هر دو رشته را به دست آورد. رؤیای بعدی او گرفتن مدرک دکترا در آمریکا بود.
تجربه کارآموزی در دره سیلیکون ولی

ایلان یک سال قبل از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه در دو استارت آپ فعال در سیلیکون ولی کارآموز شد. اولین استارتاپ «Pinnacle Research Institute» نام داشت که یک مؤسسه تحقیقاتی درباره خازن‌های الکترولیتی برای ذخیره انرژی بود. دومین مورد هم یک استارت آپ توسعه‌دهنده بازی‌های ویدئویی به نام «Rocket Science Games» نام داشت.

ایلان ماسک
وقتی چیزی به‌اندازه کافی مهم باشد، آن را انجام می‌دهید؛ حتی اگر شانس برد زیادی نداشته باشید.

مهاجرت دوم؛ کوچ بزرگ به آمریکا
سال ۱۹۹۵ ماسک برای گرفتن دکترای خود در رشته «علوم مواد» از دانشگاه «استنفورد» کالیفرنیا پذیرش گرفت؛ به همین دلیل کانادا را به مقصد آمریکا ترک کرد. در آن روزها تب و تاب اینترنت همه را فراگرفته بود. ایلان هم برای اینکه از این ماجرا جا نماند، تصمیم گرفت در کنار تحصیلش کاری در شرکت «Netscape» پیدا کند، ولی هرگز موفق به این کار نشد و سرانجام تصمیم گرفت تحصیل در رشته دکترا را فراموش کند و خودش یک استارتاپ اینترنتی به راه بیندازد.
راه‌اندازی شرکت Zip2 با کمک سرمایه‌گذاران فرشته!
هر قسمت از زندگینامه ایلان ماسک را که نگاه می‌کنیم یا او را در حال تأسیس یک شرکت می‌بینیم یا همکاری در تأسیس شرکت‌ها. شاید بتوان گفت این بخشی از شخصیت ایلان است. او می‌خواهد آغازگر تحولات بزرگ بوده یا دست‌کم نقشی در آن‌ها داشته باشد.
در همان سال ۱۹۹۵، ماسک به همراه دو نفر دیگر از دوستانش به نام‌های «کیمبال» و «گرگ کوری» شرکت برنامه‌نویسی وب «Zip2» را راه‌اندازی کرد. این سه نفر سرمایه موردنیاز خودشان را به‌‌کمک «سرمایه‌گذاران فرشته» به دست آوردند.
سرمایه‌گذاران فرشته کسانی هستند که ثروت قابل‌توجهی دارند و با بخش اندکی از سرمایه‌شان استارتاپ‌های نوپا را حمایت می‌کنند. آن‌ها بعد از سرمایه‌گذاری دخالتی در کسب و کار نوپا نمی‌کنند، ولی بخشی از مالکیت شرکت را در اختیار می‌گیرند. ایلان و بقیه، کارشان را در یک دفتر اجاره‌ای با یک دستگاه کامپیوتر شروع کردند.
در آن زمان ماسک از پس اجاره یک آپارتمان برای خودش برنمی‌آمد؛ به همین دلیل روی کاناپه دفتر می‌خوابید و در یکی از شعبه‌های انجمن مسیحی مردان جوان (YMCA) دوش می‌گرفت.
ماسک چگونه کسب و کارش را توسعه می‌داد؟
ایلان روزها سایت را بررسی و شب‌ها آن را کدنویسی می‌کرد. او این کار را برای مدتی طولانی و بدون توقف انجام داد. بعد از مدتی بالاخره موفق شد توجه «نیویورک تایمز» و «شیکاگو تریبون» را به خود جلب کند و با آن‌ها قرارداد ببندد. بعد از این موفقیت و گسترش شرکت، ماسک تلاش کرد تا سمت مدیرعاملی را در شرکتی که خودش تأسیس کرده بود به دست بیاورد، ولی موفق نشد. سرانجام شرکت کامپیوتری «Compaq» شرکت «Zip2» را به قیمت ۳۰۷ میلیون دلار خریداری کرد و به خاطر ۷ درصد سهمی که در آن داشت ۲۲ میلیون دلار به دست آورد.
ماجرای X.com، PeyPal و شرکت Confinity

بعد از فروش «Zip2» ایلان باز هم به‌دنبال فعالیت در زمینه اینترنت بود؛ به همین دلیل وقتی شنید چند نفر از دوستان و همکارانش می‌خواهند یک شرکت جدید به نام «X.COM» را راه‌اندازی کنند، فرصت را غنیمت شمرد و به آن‌ها ملحق شد. «X.COM» یک شرکت خدمات مالی آنلاین و پرداخت الکترونیکی به شمار می‌رفت که به‌عنوان اولین بانک آنلاین با اقبال خوبی از سوی کاربران روبه‌رو شد.
ماسک در این شرکت هم شانس خودش را برای مدیرعامل شدن امتحان کرد، ولی هیئت‌مدیره روی بی‌تجربگی او دست گذاشتند و اجازه ندادند که در این جایگاه قرار بگیرد؛ به همین دلیل ایلان تا قبل از ادغام «X.COM» با شرکت «Confinity» همراه با «بیل هریس» بر کرسی مدیرعاملی نشسته بود.
Confinity چه شرکتی بود و چرا ماسک به آن علاقه داشت؟
حالا بیایید داستان را از این دریچه متوقف کنیم و به شرکت «Confinity» نگاهی بیندازیم. این شرکت که توسط سه نفر با نام‌های «پیتر تیل»، «لوک نوسک» و «مکس لوچین» راه‌اندازی شده بود و روی سیستم‌های پرداخت ایمن کار می‌کرد. «پی پال» محصول اصلی آن‌ها بود که در سال ۱۹۹۹ اولین نسخه رسمی از آن معرفی شد.
درست یک سال بعد، «Confinity» با «X.COM» ادغام شد. با وجود اینکه ایلان ماسک چندان به مدل تجاری «Confinity» اعتماد نداشت، درباره آینده پی پال امید بسیاری داشت. البته هریس- فردی که ماسک با او در کرسی مدیرعاملی شریک بود – چندان به آینده نقل و انتقال پول از طریق اینترنت اعتقادی نداشت؛ به همین دلیل با به وجود آمدن این اختلاف‌نظر، شرکت را ترک کرد.
بعد از این ماجرا ماسک تصمیم گرفت پی پال را به‌عنوان تنها درگاه و سیستم پرداخت الکترونیکی شرکت نگه دارد و آن را توسعه دهد. طولی نکشید که ایلان به‌عنوان مدیرعامل این شرکت انتخاب شد، ولی به‌دلیل نداشتن یک برنامه تجاری منسجم، هیئت‌مدیره «پیتر تیل» را به‌جای ایلان، مدیرعامل شرکت کردند. تیل نام شرکت را به «PeyPal» تغییر داد. مدتی بعد هم سهام آن عمومی شد. درنهایت، شرکت پی‌پال توسط «eBay» خریداری شد.
SpaceX، ورود به دنیای سیاره‌ها، موشک‌ها و فضاپیماها
در این بخش از زندگینامه ایلان ماسک به شرکت رؤیایی او می‌رسیم. سال ۲۰۰۱ آغاز فعالیت جدی ماسک در زمینه هوافضا بود. او کار خود را توسط همکاری با یک شرکت آغاز کرد که به‌طور ویژه درباره مریخ تحقیق می‌کرد. او در همان سال با چند نفر از اعضای این شرکت به مسکو سفر کرد تا بتواند موشک‌هایی برای حمل گیاهان گلخانه‌ای به مریخ خریداری کند. آن‌ها با شرکت‌های مختلفی مثل «NPO Lavochkin» و «Kosmotras» ملاقات کردند، ولی ماجرا با چیزی که آن‌ها فکرش را می‌کردند تفاوت داشت.
چون روس‌ها اهمیتی به این شرکت کوچک، مهندس بی‌تجربه آن و چند همراهش نمی‌دادند، ماسک و همراهانش به‌ناچار دست خالی به آمریکا برگشتند، اما سال بعد دوباره شانس خود را برای خرید نوع دیگری از موشک‌های فضاپیما امتحان کردند. روس‌ها این بار آن‌ها را کمی جدی‌تر گرفتند، ولی پیشنهاد مبلغ هنگفتی برای فروش یک موشک دادند. ماسک این بار هم دست خالی، ولی با یک فکر تازه به آمریکا برگشت.
او پیشنهاد داد که به‌جای درخواست و التماس به روس‌ها، خودشان در آمریکا موشک‌های فضاپیما بسازند. ایلان آن‌قدر در این مورد جدی بود که حتی ۱۰۰ میلیون دلار از ثروت شخصی خود را برای عملی‌شدن این ایده وسط گذاشت. این‌گونه بود که «SpaceX» در سال ۲۰۰۲ متولد شد و ایلان ماسک از آن زمان تاکنون به‌عنوان مدیرعامل و مهندس ارشد آن مشغول به کار است.
تنها ۳ شکست تا موفقیت باقی است
اسپیس ایکس کار خود را با ساخت موشک‌ها آغاز کرد. بعد از مدت‌ها تلاش، اولین موشک آماده پرتاب شد، ولی نتوانست به مدار زمین برسد. ناسا تا همین‌جا هم از تلاش این شرکت خصوصی برای دورزدن روس‌ها بسیار راضی بود؛ به همین دلیل با وجود پرتاب ناموفق اولین موشک فضاپیمای ساخته‌شده در اسپیس ایکس یک قرارداد تجاری با هدف حمل و نقل مداری با این شرکت امضا کرد. ایلان دو بار دیگر تلاش خود را برای ساخت و ارسال موشک به فضا به کار بست، ولی هر دو بار با شکست روبه‌رو شد.
او تنها یک‌بار دیگر فرصت داشت تا ایرادها را برطرف کند و آخرین موشکی را که می‌توانست به فضا بفرستد. ایلان در طول این مدت زیر فشار روحی فراوانی بود، شب‌ها کابوس می‌دید و با فریاد از خواب بیدار می‌شد؛ حتی دچار مشکلات جسمی هم شده بود. بودجه او دیگر کفاف یک شکست و تلاش دوباره را نمی‌داد، ولی تمام این ماجراها و دردسرها با پرتاب موفقیت‌آمیز موشک «Falcon 1» در سال ۲۰۰۸ به یک جشن شیرین تبدیل شد.
بعد از این موفقیت، ناسا یک قرارداد دیگر با اسپیس ایکس برای ۱۲ پرواز موشک «Falcon 9» و ارسال فضاپیما به ایستگاه فضایی بین‌المللی بست. اسپیس ایکس تا امروز چندین پرتاب موشک موفق داشت و توانست به مفاد قراردادش با ناسا به‌خوبی عمل کند. البته نباید در این میان پروژه‌های خلاقانه ماسک برای سکونت انسان در فضا را نادیده گرفت. اسپیس ایکس در سال ۲۰۲۰ اولین سفینه خدمه‌دار خود به نام «Demo-2» را با موفقیت به فضا فرستاد.
ایلان ماسک
من فکر می‌کنم این بهترین نصیحت است: مدام به این فکر کن که چطور می‌توانی کارها را بهتر انجام دهی و خودت را زیر سؤال ببری.
اسپیس ایکس و اینترنت ماهواره‌ای

یکی از نقش‌های ماندگار در دفتر زندگینامه ایلان ماسک و شرکت «SpaceX» ارسال ماهواره‌ها به مدار زمین برای راه‌اندازی اینترنت ماهواره‌ای است. این تلاش از سال ۲۰۱۵ آغاز شد و در سال ۲۰۱۸ اولین نمونه‌های ماهواره برای آزمایش این ماجرا به مدار زمین ارسال شدند. با آغاز تلاش ایلان ماسک برای ایجاد اینترنت ماهواره‌ای در جهان، انتقادها نیز از گوشه و کنار هویدا شدند.
برخی می‌گویند با پایان کار و ایجادشدن مداری از ماهواره‌ها، دیگر نمی‌توان مانند گذشته به فعالیت‌های اخترشناسی پرداخت؛ چون ماهواره‌های اسپیس ایکس جلوی دید را می‌گیرند! برخی دیگر هم می‌گویند وجود این ماهواره‌ها در فضا سبب ایجاد خطرهای مختلف می‌شود. ایلان به تمام این انتقادها این‌گونه پاسخ داده است: «ماهواره‌های اینترنت نمی‌توانند تأثیری بر فضا بگذارند و کوچک‌ترین خطری برایش ندارند؛ چون فضا بی‌نهایت بزرگ و ماهواره‌های اینترنت، بسیار کوچک هستند».
تسلا؛ رؤیای ساخت خودروهای آینده و سبز
شرکت «Tesla» در سال ۲۰۰۳ توسط «مارتین ابرهارد» و «مارک تارپنینگ» راه‌اندازی شد. آن‌ها در ابتدا شرکت را با هزینه شخصی خودشان تأسیس کردند و این کار را تا مدتی مشخص ادامه دادند. با جدی‌ترشدن فرایند تولید، نظر ایلان ماسک به این شرکت جلب شد.
او تقریباً شش میلیون دلار روی این شرکت سرمایه‌گذاری کرد و با این کار کرسی مدیرعاملی آن را به دست آورد. با وجود اینکه ایلان به‌صورت روزانه به این شرکت سر نمی‌زد، دورادور، روی طراحی محصول نظارت داشت. بعدها ایلان با ابرهارد به توافق رسید تا نام او را هم به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران شرکت تسلا به‌صورت قانونی وارد کند.
از سولار سیتی تا تسلا انرژی
ماسک، ایده اولیه و سرمایه مالی برای راه‌اندازی شرکت «SolarCity» را در اختیار دو عموزاده خود گذاشت. در طول چند سال سولار سیتی به یکی از بزرگ‌ترین تأمین‌کننده‌های سیستم انرژی خورشیدی در آمریکا تبدیل شد. در سال ۲۰۱۶ ماسک، سولار سیتی را برای شرکت تسلا خریداری کرد تا با ادغام آن با بخشی از شرکتش «Tesla Energy» را به وجود بیاورد.
البته ایلان به‌دلیل خرید این شرکت راهی دادگاه شد؛ چون وقتی برای خرید آن اقدام کرد که این شرکت دچار مشکلات مالی شده بود. سهامداران تسلا نیز از این موضوع خوششان نیامد و ماسک را متهم کردند که با هزینه سهامداران به‌دنبال منافع شخصی خودش رفته است. جالب اینکه درنهایت، ماسک در این ماجرا به‌عنوان تنها متهم شناخته شد.
ساخت تونل به سبک ایلان ماسک
در ادامه دنبال‌کردن زندگینامه ایلان ماسک به شرکت «Boring» می‌رسیم. این شرکت که به‌طور ویژه در زمینه حفاری و تونل‌سازی مشغول به کار است، به‌دنبال عملی‌کردن یک ایده جالب و جنجالی بود. ایلان می‌خواست به‌کمک این حفاری و تونل‌سازی، مدت‌زمان طی‌کردن یک مسیر در حالت عادی را تا ۹۰ درصد کاهش دهد.
او می‌خواست بین شهرها تونل‌هایی بزرگ حفر کند که درون آن‌ها واگن‌هایی سورتمه‌ای وجود داشتند. این واگن‌ها به‌کمک انرژی برق به حرکت درمی‌آیند و می‌توانند مسیری ۴۵ دقیقه‌ای را ظرف ۵ دقیقه طی کنند. بنا به دلایل گوناگونی ماسک نتوانست این ایده را به عمل تبدیل کند.
تلاش برای ترکیب هوش مصنوعی با مغز انسان

«Neuralink» یکی دیگر از شرکت‌هایی محسوب می‌شود که ایلان ماسک آن را راه‌اندازی کرده است. این شرکت با هدف پیونددادن مغز انسان و هوش مصنوعی ایجاد شده است. ایلان بر این باور است که با این کار، نه‌تنها توانایی انسان برای کنترل هوش مصنوعی، ابزارها و ماشین‌ها افزایش پیدا می‌کند، بلکه بسیاری از ناتوانی‌های جسمی مانند «ناشنوایی»، «نابینایی»، «فلج حرکتی» و… به‌راحتی برطرف می‌شوند.
البته تعدادی از پزشکان و متخصصان، ایلان را به باد انتقاد گرفتند. باید صبر کرد و دید آیا ایلان ماسک می‌تواند با گسترش هدفمند این محصولات و پیوند آن‌ها با مغز انسان به این انتقادها پاسخی عملی بدهد یا خیر؟
ماجرای بیماری ایلان ماسک چیست؟
ایلان ماسک در یک برنامه زنده تلویزیونی و در اقدامی غافلگیرکننده اعلام کرد که به «سندرم آسپرگر» مبتلاست. پس از این ماجرا حرف و حدیث‌ها در این مورد بالا گرفت و بساط شایعه‌سازی داغ شد. برخی می‌گفتند این اعتراف یک نمایش بزرگ است تا ماسک بتواند توجه بیشتری را به‌سوی خود جلب کند.
برخی دیگر آن را به‌عنوان یک اعتراف واقعی پذیرفتند و برای این ماجرا شواهدی از رفتارهای عجیب ایلان در بازه‌های زمانی مختلف را مثال زدند؛ مثلاً اظهارنظرهای عجیب او درباره ویروس کرونا، اهدای دستگاه تنظیم‌کننده خواب به‌جای دستگاه تنفسی، ساخت زیردریایی ویژه برای نجات کودکان گرفتار در غار و بازگرداندن کارکنانش به تسلا هنگامی که هنوز اپیدمی کرونا روزهای اوج خود را سپری می‌کرد. در نقطه مقابل برخی از ویژگی‌های افراد مبتلا به آسپرگر با ویژگی‌های ایلان ماسک در تضاد هستند.
مثلاً افرادی که این اختلال را دارند، نمی‌توانند به‌خوبی و به‌صورت طبیعی با دیگران ارتباط برقرار کنند. آن‌ها در صحبت کردن دچار اختلال می‌شوند و الگوهای رفتاری تکراری را از خود نشان می‌دهند. با یک نگاه به زندگی ایلان ماسک می‌توان گفت او نقطه‌های اشتراک چندان زیادی با یک فرد مبتلا به آسپرگر ندارد.
بزرگ‌ترین ترس ایلان ماسک!
ایلان ماسک از «لری پیچ» (Larry Page) که یکی از مؤسسان «گوگل» است، می‌ترسد. درواقع او نگران است که لری پیچ با نیت خوبی که برای پیشبرد هوش مصنوعی و ربات‌ها دارد، سبب نابودی نسل بشر شود. ایلان بر این باور است که اگر هوش مصنوعی به شکلی مهارناپذیر توسعه یابد، هر چیزی را که بر سر راهش قرار بگیرد بدون هیچ احساسی نابود کند؛ زیرا تنها به هدف می‌اندیشد.
درست همان‌طور که ما برای ساخت یک پل، اهمیتی به خراب‌کردن لانه پرندگان، حیوانات و حتی مورچه‌ها نمی‌دهیم، هوش مصنوعی هم برای رسیدن به هدفی که برای خودش تعیین کرده است، اهمیتی به جان انسان‌ها نمی‌دهد!

ایلان ماسک
اگر سعی داری شرکتی ایجاد کنی، مثل پختن کیک باید تمام مواد اولیه را به نسبت درست داشته باشی.

نکته‌هایی جالب درباره ایلان ماسک

هنگامی که ایلان با شریکش در شرکت «Zip2» دچار اختلاف شد و نتوانست با صحبت‌کردن اختلاف را از میان بردارد، از کُشتی‌گرفتن برای حل‌کردن ماجرا استفاده کرد.
ایلان ماسک در شبکه اجتماعی «توییتر» بسیار فعال است. جالب اینکه او چندین بار به خاطر توییت‌هایی که درباره شرکت‌هایش، سهام و برنامه‌های آینده کرده راهی دادگاه و محکوم به پرداخت جریمه شده است. با وجود این او همچنان به توییت‌کردن ادامه می‌دهد!
درباره رفتار ماسک با کارکنانش انتقادهای زیادی بر سر زبان جاری است. برخی کارکنانش او را فردی زورگو صدا می‌زنند که تحمل شنیدن حرف مخالف را ندارد. جالب اینکه در این مورد حتی یک کتاب با نام «Power Play» نیز منتشر شده است.
ایلان گهگاه شعر می‌گوید و حتی شعرهای خودش را می‌خواند و آن‌ها را منتشر می‌کند. واکنش‌ها به این کار ایلان، ضد و نقیض هستند، ولی او کار خودش را می‌کند.
کسانی که او را ملاقات می‌کنند، انتظار دارند یک فرد با اعتمادبه‌نفس و مغرور را ببینند، ولی ماسک در فضاهای غیر کاری، فردی خجالتی و آرام است.

در زندگینامه ایلان ماسک چه گفتیم؟

ایلان ماسک، کودکی و نوجوانی خود را در آفریقای جنوبی سپری کرد. سپس در اوایل دوران جوانی برای تحصیل به کانادا و پس از آن آمریکا رفت.
ماسک تحصیل در مقطع دکترا را به‌دلیل راه‌اندازی استارتاپ اینترنتی خود کنار گذاشت.
بعد از فروش اولین شرکتش یعنی «Zip2» با چند نفر از همکارانش در راه‌اندازی شرکت «COM» همکاری کرد. این شرکت بعدها با شرکت «Confinity» که صاحب درگاه پرداخت و کیف پول آنلاین «PayPal» بود، ادغام شد.
مهم‌ترین دلیل ماسک برای راه‌اندازی شرکت «SpaceX» این بود که روس‌ها نخواستند موشک‌های فضاپیمای خودشان را به آمریکایی‌ها بفروشند. ماسک بعد از ۳ بار شکست بالاخره توانست اولین موشک شرکت خودش را با موفقیت پرتاب کند. در این ماجرا ناسا نیز از اسپیس ایکس حمایت کرد.
اینترنت ماهواره‌ای یکی از پروژه‌های جالب «SpaceX» است که گام به گام اجرایی می‌شود. ۱۰ سال تحقیق و چند میلیارد دلار سرمایه پشت این ماجرا پنهان شده است.
با وجود اینکه ایلان ماسک شرکت تسلا موتورز را راه‌اندازی نکرد، با سرمایه‌گذاری در آن و هدایت تیم طراحی، نقش قابل‌توجهی در پیشرفت آن داشت.
ایلان به‌دنبال ترکیب هوش مصنوعی با مغز انسان است. او باور دارد که این کار تسلط بر هوش مصنوعی را برای انسان ممکن می‌کند و ناتوانی‌هایی مانند ناشنوایی، نابینایی و فلج را درمان می‌کند.
ایلان ماسک در یک برنامه زنده تلویزیونی اعلام کرد که به «سندرم آسپرگر» مبتلاست. هنوز کسی نمی‌داند این ماجرا تا چه اندازه درست است.
بزرگ‌ترین ترس ایلان ماسک تسلط هوش مصنوعی و ربات‌ها بر نسل بشر است.

ایلان ماسک یک نابغه است یا شکارچی زبردست فرصت‌ها؟
بعد از مطالعه زندگینامه ایلان ماسک به نکته‌ای جالب می‌رسیم. اگر بخواهیم پای علم را وسط بکشیم، در طول تاریخ، افراد بسیار باهوش‌تری از ایلان ماسک هم وجود داشتند و البته هنوز هم هستند، ولی هیچ‌کدامشان نتوانستند مثل او عمل کنند. شاید چیزی که همه به آن نیاز داشته باشیم، نه هوش بلکه شجاعت عمل‌کردن و تا انتها ادامه‌دادن است.
شما چه فکر می‌کنید؟
به نظر شما آیا انسان‌ها واقعاً می‌توانند روزی به یکی از شهروندان مریخ تبدیل شوند؟

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

به این مقاله امتیاز دهید تا با کمک شما کیفیت آن را بسنجیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *