پرش به محتوا

لایه ۳ (Layer 3) در بلاک چین چیست و روی حل چه مشکلی متمرکز است؟

پس از راهکارهایی که برای افزایش مقیاس‌پذیری در بلاکچین ارائه شد، قدم بعدی حل مسئله دیگری به نام قابلیت همکاری (Interoperability) است که تمرکز لایه سوم روی حل این معضل است. از موفقیت نسبی پروژه‌های لایه ۲ و افزایش مقیاس‌پذیری شبکه‌های بلاکچینی که بگذریم، مدتی است که چندین پروژه یک گام جلوتر رفته و به دنبال توسعه راه‌حل‌های Layer 3 هستند. در این مقاله پس از معرفی اینکه لایه ۳ در بلاک چین چیست، لزوم وجود داشتن آن و چند پروژه در این حوزه را بررسی خواهیم کرد. با ایده خبر همراه باشید. لایه ۳ در بلاک چین چیست؟ پروتکل‌های L3 پتانسیل بالایی دارند و انتظار می‌رود نحوه عملکرد بلاک چین در صنعت دارایی دیجیتال را به شدت تغییر دهند. به تعبیر عده‌ای لایه سه مربوط به برنامه‌های غیرمتمرکز است، اما منظور ما از Layer 3 زیرساختی و در ارتباط با قابلیت همکاری است. بحث لایه سه را با یک مثال در دنیای فیزیکی آغاز می‌کنیم. در قرن نوزدهم ایالات متحده رونق ساخت راه‌آهن را تجربه کرد. چندین شرکت بزرگ در ساخت و توسعه شبکه راه‌آهن مشغول بودند. تصور کنید هر یک از این شرکت‌ها خط آهنی را مطابق با استانداردهای خود می‌ساخت که با دیگران سازگاری نداشت (گیج‌های مختلف مسیر، اشکال مختلف ریل و غیره). شاید برخی از طرح‌ها بهینه‌تر از آنچه امروز استفاده می‌شود باشد یا برخی از این استانداردها برای کارهای خاص مناسب‌تر باشند، اما در این صورت هر شرکت باید خط خود را در هر نقطه ایجاد و ماشین‌ها و لوکوموتیوهای جداگانه‌ای مطابق با استانداردهای اختصاصی خودش تولید می‌کرد. به جای یک ایستگاه راه‌آهن در هر روستا، باید چندین ایستگاه مختلف برای هر یک از شبکه‌های راه‌آهن ناسازگار ساخته می‌شد. فکر می‌کنید در این صورت چه اتفاقی می افتاد؟ آیا راه‌آهن همچنان به یک مجرای اساسی برای توسعه سرزمین‌های جدید، بهبود روابط اقتصادی بین مناطق و غیره تبدیل می‌شد؟ به عبارت دیگر فقدان قابلیت همکاری چه تاثیری بر پذیرش این فناوری می‌گذاشت؟ برخی از توسعه‌دهندگان راه‌حل‌های لایه ۲ اظهار می‌کنند که قصد دارند مشکل قابلیت همکاری را در آینده حل کنند، اما در حال حاضر آنها همچنان به بهبود پروژه‌های خود با تمرکز روی یک بلاک‌چین خاص مشغول هستند. آیا اصلا پروژه‌های لایه ۲ باید برای حل مشکل قابلیت همکاری تلاش کنند؟ عده‌ای معتقدند که این مشکل به سطح دیگری یعنی لایه ۳ تعلق دارد و بهتر است آن را جداگانه و با کمک رویکردهای تخصصی‌ حل کنیم. بنابراین لایه سوم جایی است که راه‌حل‌های مربوط به قابلیت همکاری بین بلاکچین‌های مختلف در آن‌ وجود دارد. برای درک بهتر لایه ۳، بهتر است مروری بر معضل سه‌گانه بلاک چین (Blockchain Trilemma) داشته باشیم. معضل سه‌گانه بلاک چین (Blockchain Trilemma) چیست؟ اگر مدتی در فضای رمزارزها بوده باشید، احتمالا در مورد معضل سه‌گانه بلاک چین شنیده‌اید. به دلیل ماهیت فناوری دفتر کل توزیع‌شده (DLT)، بلاک‌چین‌های موجود تنها می‌توانند به دو مورد از سه ویژگی عدم تمرکز، امنیت و مقیاس‌پذیری دست یابند. به همین دلیل پروژه‌ها باید یکی را برای برتری در دو مورد دیگر قربانی کنند. بلاک چین‌های سنتی مانند بیت‌ کوین و اتریوم با تکیه بر مشارکت‌کنندگان شبکه برای اجرای فول‌نودها به منظور اعتبارسنجی هر تراکنش، دارای امنیت بسیار قوی و تمرکززدایی واقعی هستند، اما این موضوع منجر به مقیاس‌پذیری و توان عملیاتی محدود می‌شود. بلاک چین‌های مقیاس‌پذیر مانند بایننس اسمارت چین و سولانا، از طریق تعداد محدودی گره برای دستیابی به مقیاس‌پذیری بالا و امنیت خوب به اجماع می‌رسند که با افزایش تمرکز همراه است. برخی از پروژه‌ها از اکوسیستم‌هایی استفاده می‌کنند که در آن چندین زنجیره به‌هم‌پیوسته (در لایه اول)، به صورت موازی برای اجرای برنامه‌ های غیرمتمرکز کار می‌کنند. در حالی که در این موارد مقیاس پذیری و عدم تمرکز بالا وجود دارد، اما از نظر امنیت دارای اخطارهایی است. خبر خوب این است که معضل سه گانه تنها زمانی مشکل ایجاد می‌کند که پروژه‌ها بخواهند هر سه ویژگی را در لایه اول (زنجیره اصلی یا L1) داشته باشند. این یعنی در حالی که بیت‌کوین نمی‌تواند بدون به‌خطر‌انداختن بخشی از امنیت یا عدم تمرکز خود در L1، به مقیاس‌پذیری بالایی دست یابد؛ اما می‌تواند با پیاده‌سازی یک راه‌حل لایه دو مانند شبکه لایتنینگ که تراکنش های تقریبا فوری و ارزان بیت کوین را با خارج کردن آنها از زنجیره اصلی به کاربران ارائه می‌دهد، توان عملیاتی خود را افزایش دهد. مهمتر اینکه لایه‌های ساخته‌شده در بالای یک بلاک‌چین، به طور کلی به زنجیره اصلی برای نهایی‌کردن تراکنش‌ها متکی هستند. به همین دلیل در حالی که آنها مزایایی برای اکوسیستم ایجاد می‌کنند (مقیاس پذیری بالا در مورد L2)، سرویس‌های لایه دو و لایه سه همچنان همان امنیت (یا نزدیک به آن) و غیرمتمرکز بودن تراکنش‌های L1 را ارائه می‌دهند. در نتیجه ساختار چند لایه بلاک چین راه‌حلی کارآمد برای سه‌گانه بلاکچین ارائه می‌کند و به شبکه‌های DLT اجازه می‌دهد تا مقیاس‌پذیر، غیرمتمرکز و ایمن شوند، بدون اینکه هیچ‌یک از سه ویژگی حیاتی را قربانی کنند. شکل‌گیری لایه ۲ در بلاکچین از آنجایی که صنعت کریپتو تقاضای رو به رشدی را از سوی کاربران تجربه می‌کند، مقیاس‌پذیری به موضوع مهمی تبدیل شده است. بلاک چین‌های برتر مانند بیت‌کوین و اتریوم دارای توان عملیاتی محدودی هستند. بهبود مقیاس‌پذیری آنها برای مدیریت بار افزایش‌یافته شبکه حیاتی است، زیرا ازدحام اغلب منجر به افزایش کارمزد تراکنش‌ها و زمان‌های پردازش زیاد می‌شود. این امر باعث می‌شود که بسیاری قید استفاده از برنامه‌های غیرمتمرکز (dApps) و سایر راه‌حل‌های زنجیره‌ای را بزنند. در عوض این کاربران (و همچنین بسیاری از توسعه‌دهندگان) به سمت بلاک چین‌های رقیب حرکت می‌کنند که با قربانی‌کردن درجه‌ای از تمرکززدایی یا امنیت، مقیاس‌پذیری بهتری دارند. برای اجتناب از سناریوی فوق هدف بلاک‌چین‌هایی با توان عملیاتی پایین‌تر، حل مشکلاتشان با بهبود مقیاس‌پذیری از طریق راه‌حل‌های لایه دو (L2) است. برای بیت کوین شبکه لایتنینگ وجود دارد و پروژه‌های متعددی روی خدمات L2 در اتریوم برای کاهش فشار از زنجیره اصلی کار می‌کنند. می‌توان گفت راه‌حل‌های لایه ۲ یکی از بحث‌های محوری جامعه کریپتو در ماه‌های گذشته بوده است. چرا به راه‌حل لایه سوم نیاز داریم؟ اکنون که نکات ضروری را در مورد معماری لایه‌ای بلاک‌چین‌ها و نحوه حل مشکلات مربوط به مقیاس‌پذیری L2 می‌دانیم، بررسی می‌کنیم که چرا به لایه سوم نیاز داریم. Blockchain Trilemma تنها مشکل اساسی نیست که بر فعالان بازار کریپتو تاثیر می‌گذارد. قابلیت همکاری که به توانایی دیدن، دسترسی و تبادل اطلاعات بین سیستم‌های کامپیوتری جداگانه اشاره دارد، توسط سرویس‌های L2 حل‌نشده باقی مانده است. در جهان کریپتو قابلیت همکاری به این معنی است که دو بلاک چین با اکوسیستم‌های مجزا (مثل بیت کوین و اتریوم)، بتوانند بدون هیچ واسطه‌ متمرکزی با هم ارتباط برقرار کنند. در اصل انتقال بیت کوین به اتریوم و استفاده از آن در چندین برنامه مالی غیرمتمرکز (DeFi) یا بالعکس غیرممکن است. در حالی که برخی پروژه‌ها پل‌هایی را بین بیت کوین و اتریوم در لایه اول ایجاد کرده‌اند تا کاربران بتوانند از دارایی دیجیتال در برنامه‌های غیرمتمرکز استفاده کنند، آنها عموما دارای واسطه‌های قابل اعتماد خودشان یا میزانی از تمرکز هستند. اگرچه مسائل مقیاس‌پذیری زنجیره‌های سنتی با راه‌حل‌های L2 حل می‌شوند، انتظار می‌رود که آنها فضای کریپتو را بیشتر تکه تکه و در نتیجه مشکل قابلیت همکاری را حتی بیشتر کنند. به عنوان مثال در حالی که یونی‌سواپ و سوشی‌سواپ هر دو روی بلاکچین اتریوم هستند، آنها در حال کار برای پیاده‌سازی راه‌حل‌های لایه ۲ جداگانه (به ترتیب Optimism و پالیگان) هستند. در نتیجه برای انتقال یک توکن ERC-20 از لایه دوم یونی‌سواپ به لایه دوم سوشی‌سواپ، کاربر باید رمزارز خود را از Optimism به زنجیره اصلی اتریوم و سپس به پالیگان منتقل کند. همانطور که دیدید چنین فرآیند ناکارآمدی، با هزینه‌های بالاتر و زمان پردازش بسیار طولانی‌تر همراه می‌شود. به دلیل زمانی که برخی از پروتکل‌های مقیاس‌پذیری L2 برای نهایی‌کردن تراکنش‌ها نیاز دارند، گاهی ممکن است چندین روز طول بکشد. با درنظرگرفتن همه این مواردمی‌توان گفت فقدان قابلیت همکاری بین بلاکچین‌های مختلف و راه‌حل‌های لایه دو، منجر به اکوسیستمی بسیار پراکنده شده است که می‌تواند به طور قابل توجهی مانع پذیرش انبوه ارزهای دیجیتال و فناوری DLT شود. به همین دلیل نیاز به راه‌حل‌های لایه سه بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. هدف لایه سه و مقایسه ساختار آن با اینترنت هدف راه‌حل‌های لایه سه این است که بلاک‌چین‌های مختلف را با عملکرد میان زنجیره‌ای (Cross Chain) تقویت کنند، به نحوی که برقراری ارتباط و تعامل با یکدیگر برای دستیابی به قابلیت همکاری واقعی میسر شود. باید تاکید کنیم که پروژه‌های L3 به دنبال انجام این کار به روشی غیرمتمرکز و بدون هیچ متولی متمرکز، واسطه یا سایر اشخاص ثالث هستند. به همین دلیل، آنها باید رویکردی متمایز برای تحقق اهداف خود داشته باشند. چندین پروژه بر روی ارائه قابلیت همکاری بین اکوسیستم‌های بلاک چینی در لایه سوم تمرکز دارند، وجه مشترک آنها این است که به دنبال ایجاد چیزی شبیه به ساختار لایه‌ای اینترنت هستند. اگر به تصویر بالا که مدل اتصال سیستم‌های باز (OSI) را نشان می‌دهد نگاه کنید، اولین لایه اینترنت از دستگاه‌های فیزیکی مانند کابل‌های فیبر نوری تشکیل شده است که زیرساخت مورد نیاز کاربران برای اتصال به وب را فراهم می‌کند. از نظر فناوری DLT، لایه اول همان زنجیره اصلی است که دفتر کل توزیع شده را میزبانی می‌کند و در آن اجماع بین مشارکت‌گنندگان شبکه رخ می‌دهد. به طور کلی لایه اول امنیت، شفافیت، قابلیت ردیابی، عدم تمرکز و سایر مزایای فناوری بلاک چین به همراه عملکردهای اساسی مانند انتقال کوین به صورت همتا به همتا (P2P) را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. لایه مقیاس‌پذیری شبکه‌های بلاک چینی و لایه پیوند (Link) اینترنت، هر دو هدف دستیابی به تراکنش‌های کارآمد (داده‌ای یا مالی) بین طرف‌های متصل مستقیم (مثلا از طریق WiFi برای فضای وب و سرویس لایه ۲ Optimism برای فضای بلاکچین) را دنبال می‌کنند. در حالی که راه‌حل‌های L1 و L2 تفاوت‌های متعددی دارند (با استفاده از فناوری‌ها، ویژگی‌ها و عملکردهای مختلف برای ارائه خدمات به کاربران در اکوسیستم‌هایشان)، پروتکل‌های قابلیت همکاری لایه سه به دنبال ساده‌سازی همه چیزهایی هستند که در لایه‌های زیرین انجام می‌شوند. با صرف‌نظر از این تفاوت‌ها، شبکه‌ها و اکوسیستم‌های متمایز می‌توانند از طریق یک پروتکل L3 به هم متصل شوند، ارتباط برقرار کنند و تعامل داشته باشند. در مورد اینترنت، پروتکل اینترنت (IP) مسئول دستیابی به این امر است. در حالی که دستگاه‌ها، برنامه‌ها و سرویس‌های مختلف در لایه‌های زیر از فناوری‌های شبکه متمایز استفاده می‌کنند، IP می‌تواند با مسیریابی بسته‌های داده در شبکه‌های مختلف بین آنها ارتباط برقرار کند. پروتکل‌های قابلیت همکاری لایه سه به طور مشابه با دنیای اینترنت، در فضای بلاک چین کار می‌کنند. علاوه بر داده‌ها، راه‌حل‌های لایه سوم به دنبال بسته‌بندی ارزش و مسیریابی این بسته‌های ارزش در سراسر شبکه‌های DLT هستند. در نتیجه آنها می‌توانند به طور موثر زنجیره‌های L1 و L2 و همچنین برنامه‌ها و خدمات روی آن‌ها را بدون نیاز به اعتماد به شخص ثالث به هم متصل کنند. ویژگی‌های اصلی که باید در ذات  پروژه‌های Layer 3 باشد عبارتند از: بر فناوری‌های خارج از زنجیره (Off-Chain)‌ مبتنی باشد.به اکوسیستم بلاکچین خاصی وابسته نباشد. چند نمونه پروژه لایه سوم چندین پروژه و پروتکل روی بحث Interoperability کار می‌کنند و تحقق آن می‌تواند قدم بزرگی برای پذیرش بلاکچین باشد. در ادامه این مقاله ایده خبر تعدادی از آن‌ها را بررسی می‌کنیم. Interledger Protocol (ILP) پروتکل Interledger که در ابتدا به عنوان یک پروژه روی ریپل راه‌اندازی شد، یک راه‌حل L3 است که استانداردهای اتصال فضای وب را در دنیای بلاکچین پیاده‌سازی می‌کند. ILP با همان هدف پروتکل اینترنت (IP)، ارزش را بسته‌بندی می‌کند و انتقال ارزش را در چندین زنجیره L2 و L1 فراهم می‌کند. IBC Protocol پروتکل IBC که در آپدیت Stargate معرفی شد، در لایه سوم Cosmos و به عنوان یک ماژول قابل اعتماد و ایمن قرار دارد که اتصال بین بلاک‌چین‌ها را فراهم می‌کند. IBC انتقال داده، اعتبار و سفارش را در زنجیره‌های متعددی مانند Cosmos Hub، IRISnet، Akash و شبکه Crypto.com انجام می‌دهد. IBC به عنوان TCP/IP برای بلاک چین نیز شناخته می‌شود، مدل TCP/IP لایه‌های کم‌تری نسبت به مدل OSI دارد. دلیل این تفاوت هم آن است که در معماری TCP/IP لایه‌هایی از OSI که عملکرد بسیار مشابه یا نزدیک داشته‌اند، در قالب یک لایه در نظر گرفته شده‌اند. Quant کوانت که عمدتا روی شبکه‌های بلاک چین سازمانی متمرکز است، زنجیره‌های عمومی و خصوصی را از طریق سرویس Overledger DLT و راه‌حل‌های منحصربه‌فرد مانند قراردادهای هوشمند و توکن‌های چند دفتر کلی به هم متصل می‌کند. شرکای آن شرکت‌های بزرگی مانند هایپرلجر، انویدیا و اوراکل هستند. ICON ICON یک پروتکل قابلیت همکاری است که تمام داده‌های بلاک چین را در یک لایه جمع می‌کند تا زنجیره‌های متعددی را تحت یک وب یکپارچه از شبکه‌های به هم پیوسته متصل کند. آیکان مشارکت‌های مختلفی همچون همکاری با سامسونگ و دولت سئول را دارد. سخن پایانی تعامل واقعی نه‌تنها منجر به افزایش پذیرش فناوری بلاک چین و ارزهای دیجیتال می‌شود، بلکه به این صنعت اجازه می‌دهد تا فراتر از امور مالی پیش برود و ما را به سمت اینترنت ارزش (IoV) سوق خواهد داد. این مفهوم به اینترنتی اشاره دارد که در آن ارزش می‌تواند به راحتی، مقرون‌به‌صرفه و قابل اعتماد مانند داده‌های موجود در وب منتقل شود. علاوه بر پول، IoV به کاربران این امکان را می‌دهد که هر دارایی ارزشمندی مانند سهام، اوراق قرضه، کالاها، موسیقی، مالکیت معنوی، هنر و پیشرفت‌های علمی را مبادله کنند. در حالی که قطعا سال‌ها با اینترنت ارزش فاصله داریم، دیدن اینکه چگونه پروتکل‌های L3 قابلیت همکاری شبکه‌های بلاکچینی را با عملکرد میان زنجیره‌ای تقویت می‌کنند، هیجان‌انگیز خواهد بود. در این مقاله در رابطه با این که لایه ۳ در بلاکچین چیست و روی چه موضوعی متمرکز است صحبت کرده و چند نمونه از پروژه‌های آن را معرفی کردیم. نظر شما در مورد لایه ۳ چیست؟ آیا همانند لایه ۲ شاهد پروژه‌های زیادی روی این لایه هم خواهیم بود؟ منبع hackernoonacademy.aax

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *